شهید اسماعیل محیطی

نام  :  اسماعيل

نام خانوادگى  :  محيطى

نام پدر :   صياداله

محل تولد : روستای کرکزلو

تاريخ‌تولد  : 02 / 09 / 1345

تاريخ شهادت  : 12 / 12 / 1362

محل شهادت : جزيره مجنون

زندگينامه

شهيد اسماعيل محيطي در سال 1345 در روستاي كركزلو در يك خانواده مذهبي به دنيا آمد. چون وضع زندگي بسيار ساده اي داشتند با هزاران مشكل در سن 6 سالگي در مدرسه ابتدايي همين روستا به تحصيل پرداخت. كه بعد از اتمام دوره ابتدايي به مشكلات فراوان ترك تحصيل كرد . ايشان از اول كودكي چنان اخلاق و تربيت اسلامي داشت كه زبانزد همه بود.  وی دوباره به ادامه تحصيل پرداخت و تا چهارم ابتدايي تحصيل نمود وديگر نتوانست با وضع  مشكل زندگي  درس بخواندوچون دلش براي مبارزه با كفر مي تپيد در سال 1361 اولين بار از طريق بسيج سپاه پاسداران خلخال عازم جبهه شد. كه حدود 11 ماه در جبهه ماند و 5 بار در عمليات هاي پيروزمندانه شركت كرد. وباز هم به وطن بازگشت. وقتي ايشان از جبهه آمده بودند مي گفتند: مي خواهم هميشه در جبهه باشم تا خون خود را به پاي مكتب خونين حسين (ع) بريزم. ومي گفت: علاقه به دنيا سرچشمه تمامي گناهان است و وقتي به خانه ما مي آمد فريضه ديني خود را در سر موقع انجام ميداد. وحتي نماز جماعت در خانه بر پا مي نمود. واكثر اوقات خود را با خواندن قرآن ومفاتيح الجنان وپيام هاي حضرت امام سپري ميكرد.

روحش شاد وراهش مستدام باد.

وصيت‌نامه

بسم رب الشهدا و الصديقين و لعن الله على  المنافقين و الكفار

ان الله الشترى من المؤمنين اموالهم و انفسهم بان لهم الجنة يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون

سلام و درود بر رهبر كبير انقلاب اسلامى و به روان پاك شهداى انقلاب اسلامى و شهداى جنگ تحميلى و سلام بر شهدايى كه درخت انقلاب ايران را شكوفا نموند و سلام بر لاله هاى پرپر شده ى  راه حق و سلام و درود بر ارواح مقدس هفتاد و دو شهيد خصوصا آيت الله بهشتى كه با خون خود انقلاب اسلامى را شكوفا نمود و سلام بر عاشقان حسين (ع) ، حسينى كه با هفتاد و دو نفر از ياران با وفاى خود بخصوص على اصغر و على اكبر ، كه خود را فداى اسلام اصيل كردند . على اصغر كه شش ماهه تشنه لب شهيد شد طفلى كه خونش باعث برقرارى حكومت الله و قرآن گرديد .

اى امت شهيد پرور و جوان داده ها واى مناديان راه حق ، ما درس شهادت را از حسين (ع) ياد گرفته ايم واى منافقين روبه صفت و افراد بى تفاوت اين را بدانيد اسلام شكست نخواهد خورد زيرا كه حسين (ع) با هفتاد و دو تن در مقابل يزيد و يزيديان ايستاد و عاشقانه شهيد شد و خونش كفر را رسوا كرد . من بعنوان يك بسيجى راه خدا از عموم مردم عزيز خواهش مى كنم جبهه ها را خالى نگذاريد ، برويد تا اسلام به تمام نقاط جهان و به گوش ملتهاى مظلوم برسد ، تا مظلومينى كه در زير ظلم ابرقدرتها قرار گرفته اند نجات پيدا كنند . اگر مردم جبهه را خالى نگذارند قرآن و اسلام و نواميس و خاك وطن ايران اسلامى محفوظ مى ماند . و اين را بدانيد كه انسان در جبهه خالص مى شود و مثل اينكه دوباره به دنيا مى آيد . اى مردم آيا احساس مى كنيد كه برادران شما در جبهه تشنه لب شهيد مى شوند آيا احساس مى كنيد كه شهر مقاوم خونين شهر ، و دزفول چگونه بر سر مردم بى گناه مى ريزد و هر روز چندين شهيد مثل على اصغر شهيد مى شوند . بايد اينها را درك كنيد و اسلام را تنها نگذاريد و امام را تنها نگذاريد .

اى مردم شهيد پرور ايران روزى نباشد كه مثل مردم كوفه باشيد . وصيت تمام شهدا اين است كه امام را تنها نگذاريد . امام يك نعمت بزرگى است كه بايد از آن پشتيبانى كامل كنيد . تا ظهور امام عصر ، گوش به نداى اين حسين زمان دهيد زيراكه هدف امام هدف انبيا است ، سخن امام سخن پيامبر اسلام است . و يك جمله كوتاه به پدر زحمت كشم و مادر داغديده ام :

پدرجان از سرزمين خونين اسلام مرا بپذير و اميدوارم مرا حلال كنى . و اى مادر داغديده ام كه مرا شير دادى و مرا بزرگم كرده اى ، سلام خود را به شما مى رسانم و اميدوارم مرا حلال كنيد . زيراكه من نتوانسته ام به شما خدمت كنم و بجز زحمت هيچ كارى براى شما نداشته ام . اميدوارم مرا حلال كنيد .

و اما اى برادرانم ، من كه نتوانسته ام عوض خدمت شما را جبران كنم و هميشه زحمت مرا كشيده ايد ، اميدوارم حلالم كنيد . اى برادرانم سلام خالصانه خود را به شما مى رسانم و اميدوارم سلاح افتاده را روى زمين نگذاريد و راهم را ادامه دهيد .

اى مادرم چند بيت شعرى برايت مى خوانم :

بازآ ، بازآ ، هر آنچه هستى بازآ         گر كافر و  بت پرستى بازآ

اين درگه ما درگه نوميدى نيست         صد بار اگر توبه شكستى بازآ

و اى مادرجان سلام . و درود بر شما كه مرا به انقلاب اسلامى تحويل دادى . مادر جان براى من گريه نكنيد ، زيراكه من به خاطر اسلام و خدا شهيد شدم . من با قلب پاك و روشن و با چشم باز و با عقل كامل اسلام را درك كردم و شهيد شدم مى دانستم كه شهيد شدن در راه اسلام براى خداست و براى من افتخار بود كه در راه اسلام و قرآن شهيد شوم . مادرجان اى كاش در موقع شهيد شدنم بر سرم بودى تا لحظه شهادتم را مى ديدى و آن وقت هيچ ناراحت نمى شدى .

مادرجان چه باشد كه فداى قدم دوست كنم          اين متاعى است كه هر بى سر و پايى دارد

در بيابان گر بشوق كعبه خواهى ز قدم               سرزنشها گر كند خار مغيلان غم مخور

و اما اى پدر جانم شعرى برايتان :

كنون هر ساعتى غم پيش دادم              كه روز واپسين در پيش دادم

در آن ساعت خدايا ، يار نى ده             زغفلت بنده را بيدار نى ده

در آن ساعت زشيطانم نگه دار             به لطف نور ايمانم نگه دار

چو جان من رسد در نزع برلب             فرو مگذار دستم گير يارب

چون در جانم نماند ز آن لقا هوش       تو در جانم نكنى نامت فراموش

پدرجان من به شما وصيت كرده بودم كه مرا در كرگزلو ، زمين معروف به خرمن آلتى دفن كنيد در كنار مزار برادر شهيد قنبر ابراهيمى مزارم را قرار دهيد . پدر جان اگر به خلخال آمديد باز هم اگر امكان باشد مرا در كرگزلو دفن كنيد و اگر در خلخال هستيد در خلخال دفن كنيد . و ديگر توصيه ام اين است كه جبهه ها را خالى نگذاريد و برادران كوچكم را جهت ادامه دادن راه شهدا تربيت كنيد . اميدوارم به اين وصيتها عمل كنيد . اى مردم برويد به جبهه تا اسلام به پيروزى كامل برسد . اى امت شهيد پرور خلخال و اى كسانى كه مرا مى شناسيد اميدوارم مرا حلال كنيد .

والسلام 62/11/27

داوطلب فى سبيل الله ، اسماعيل محيطى

بسم رب الشهدا و الصديقين

مكتبى كه شهادت دارد اسارت ندارد .        امام خمينى (ره)

آرى وقتى كه آخرالزمان فرا مى رسد شهادت بهترين جوانان امتم را گلچين مى كند .  رسول اكرم (ص)

اى هم وطن ، اى همشهرى عزيز ، اى دوست و اى آشنا سلام گرم مرا از قلب پاك و خط سرخ شهدا بپذيريد . پيام من اين است كه ، اى هم سنگر (محصل) ، اى كشاورز و ... اميدوارم راه شهيدان ، راه توحيد انقلاب اسلامى را به رهبرى امام امت و سرور بزرگ شهيدان حسين بن على (ع) ادامه بدهيد . و شما را قسم به خدا امام را دعا كنيد و براى برقرارى عدل و حق ، قيام كنيد و هرگز زير بار ذلت نرويد و مستضعفين را يارى نماييد و جبهه را يارى دهيد ، انشاء الله .

پيام من به مسئولين اين است : شما را قسم به الله مثل على حق مستضعفين را با تمام قدرت از گلوى خانها و ظالمين بگيريد .

پيام ديگرم به پدر و مادرم اين است : اى مادر عزيز شما مرا در تنگ و تاريكى بزرگ كردى و با نان خشك در يك خانه فقيرانه و چوپانى مرا مثل يك قربانى پروراندى و در راه اسلام و قرآن به جبهه فرستادى تا به آرزوى خود برسم . اگر شهيد شدم مرا حلال كن ، زيرا نتوانستم زحمات تو را جبران نمايم . و اى پدر عزيزم مرا حلال كن زيرا كه تو با چوپانى مرا در راه اسلام بزرگ كردى و از من هيچ بهره اى نبردى و اين به همان گلى مى ماند كه در موقع عطر ، آفات زند . آرى پدرم هرگز با خانها و ظالمين سازش نكن و طرفدار حق باش زيرا امرى كه در راه خدا باشد شكست ندارد . و پيام ديگرم به برادرانم اين است : اى برادران كوچكم و شيرخواران شما به منزله تازه گلى هستيد كه در گلستان اسلام روييده ايد شخصيت و انسانيت خود را با اهداف مقدس اسلام برآورده سازيد .

شعر براى مادرم :

هر كجا باشد آرزوى خمينى دارد       آرزوى وطن دارد

مادرجان آرزو داشتم بيايم اگر نيامدم مرا ببخشيد و زياد برايم گريه نكنيد و اسلام را يارى دهيد . اگر شهيد شدم ، به آرزويم رسيدم  .

والسلام على عباد الله الصالحين

الحقير اسماعيل محيطى

61/6/13